پنج چیز که برخی از مترجمها نمیدانند
[undefined=undefined]امروزه هر فردی که اندکی زبان انگلیسی میآموزد به ترجمهی نوشتههایی از اینزبان میپردازد و خود را مترجم خوبی میداند. اما ترجمهی خوب چه ترجمهای است؟
الف) ترجمهای است که در برابر هر واژه بیگانه، برابر فارسی آن را گذاشتهباشد.
ب) ترجمهای است که منظور نویسندهی زبان بیگانه را با واژگانی که مترجم مناسبمیداند بیان کند.
ج) ترجمهای است که برابرهای مناسب واژههای بیگانه را در ساختار دستوری زبانفارسی بیان کند.
روژه کایوا(Roger Caillois) در این باره گفته است:
"خوب ترجمه کردن آثار شکسپیر یا پوشکین به فارسی یعنی نوشتن متنی که شکسپیر یاپوشکین اگر به جای امکانات زبان انگلیسی یا روسی امکانات زبان فارسی را در اختیارمیداشتند آن را مینوشتند. پس ترجمه خوب نه ترجمهی لفظ به لفظ است و نه ترجمهیادیبانه(اما غیر امین)، بلکه عبارت است از ابداع متنی(اعم از واژگان و جملهبندی وسبک) که نویسنده اگر زبان مادریش همان زبان مترجم میبود آن را مینوشت. چنینترجمهای مستلزم دانش و هوش و تخیل بسیار است و البته باید آن را کمال مطلوب ترجمهدانست. من ادعا نمیکنم که چنین ترجمهای تحققپذیر باشد، اما میگویم مترجم خوبکسی است که میکوشد تا هر چه بیشتر به آن نزدیک شود."
بنابراین، یک مترجم خوب که میخواهد ترجمهی خوبی بر جای بگذارد دستکم بایدسه ویژگی داشته باشد:
الف) آشنا بودن به زبان بیگانه از نظر واژگان و ساختار زبان
ب) آشنا بودن به زبان فارسی از نظر واژگان و ساختار زبان
ج) آشنا بودن به موضوعی که میخواهد ترجمه کند
اکنون نمونههایی از ترجمههای نادرست برخی از "مترجمها" را ببینید تا دستکمخود به بیماری آشفتهنویسی و نادرستنویسی آنها کمتر دچار شوید.
1) گاهی نمیدانند برای هر واژه در زبان دیگر بیش از یک واژهی برابروجود دارد که هر کدام را باید در جای مناسب آن به کار برند.
1. Can a seed tell the difference between up and down? Turn some growing beans upside down to see how they are affected by gravity.
ترجمه: آیا گیاه قادر است که تفاوت بین رشد عادی و رشدوارونه رابیان کند؟ یک گیاه لوبیای در حال رشد را وارونه کنید و ببینیدچگونه تحت تاثیر جاذبهی زمین قرار میگیرد.
ویرایش: آیا دانه میتواند بالا و پایین رااز هم تشخیصدهد؟ یک گیاه لوبیای در حال رشد را وارونه کنید و ببینید چگونه تحت تاثیر گرانشزمین قرار میگیرد.
برابرهای فارسی برای Tell : گفتن، بیان کردن، (از هم) تشخیص دادن، تمییز دادن،فهمیدن، دانستن، تاثیر گذاشتن، موثر واقع شدن، چغلی کردن، فاش کردن
2. If left unfarmed, almost any field will turn slowly into a forest. Bushes take over from grass, and then trees take over from bushes.
ترجمه: اگر زمین به صورت طبیعی رها شود، تقریبا هر کشتزاریبه آهستگی تبدیل به جنگل میشود. علفزارها زمینهای علفدار را در بر میگیرند وجنگلها علفزارها رابه تصرف خود در میآورند.
ویرایش: اگر زمینی کشتنشده رها شود، تقریبا هر کشتزاری بهآهستگی به جنگل تبدیل میشود. بوتهها و درختچهها در لابهلای علفهازیادمیشوندو سرانجام شمار درختان از بوتهها و درختچههابیشتر میشود.
برابرهای فارسی برای Take over : تصرف کردن، غلبه کردن، چیره شدن، افزون شدن،زیاد شدن، سوار شدن
3. Spider monkeys are brilliant climbers and use their tail like an extra hand.
ترجمه: میمونها عنکبوتی استعداد بالارفتن واستفادهاز دم را شبیه یک دست اضافی دارند.
ویرایش: میمونهای عنکبوتی در بالا رفتن از درختان بسیارچابک هستند و دم خود را مانند یک دست دیگربه کار میگیرند.
برابرهای فارسی برای Use : استفاده کردن، به کار بردن، به کار گرفتن، مصرفکردن
4. Sometimes when you fire particle at an atom like Rutherford did, the nucleus just grabs them and makes itself bigger.
ترجمه: گاهی اوقات باحرارت دادنذرات یک اتم، هستهآن ذرات را جذب میکند و بزرگتر میشود.
ویرایش: گاهی ذرههای اتمی را به یک اتمشلیکمیکنید(آن گونه که رادرفورد انجام داد)، اما هسته آنها را میقابد و خودش رابزرگتر میکند.
برابرهای فارسی برای Fire : حرارات دادن، آتش کردن، شلیک کردن، برانگیختن،پرتاب کردن
5. The air directly above a glass weighs about the same as you do. It presses hard on a drink, pushing it up the straw when you suck.
ترجمه: هوای بالای لیوان تقریباهم وزنهوایی است کهدرون نی میدمید. این هوا روی نوشیدنی فشار وارد میکند و هنگامی که آن را میمکید،سبب بالا آمدن نوشیدنی میشود.
ویرایش: هوای بالای لیوان درست مانند آنچه در آزمایش انجامدادید،رفتار میکند(یا سنگینی میکند). این هوا بر نوشیدنی فشار واردمیآورد و هنگامی که میمکید، سبب بالا آمدن نوشیدنی میشود.
برابرهای فارسی برای Weigh : وزن کردن، کشیدن، وزن داشتن، گنجایش داشتن،گرفتن، سبک و سنگین کردن، سنجیدن، موثر واقع شدن، اهمیت داشتن، سنگینی کردن
2) گاهی نمیدانند که برای ترجمهی نوشتههای علمی باید به موضوعنوشته آگاهی داشته باشند.
1. Other life-forces also have DNA ladders made of As, Ts, Cs and Gs, but they don’t have the same genetic codes as those found in humans. After all, their bodies are different to ours, so they need to make at least some body proteins that are different to the ones we need.
ترجمه: سایر شکلهای حیات در طبیعت مولکول دی.ان.آ خاصخود را دارند. آنها نیز از مجموعه رشتههای نوکلئوتیدی A ، T ، C و G تشکیلشدهاند اماکاملا متفاوت از حروف رمز ژنتیکیانسان هستند. از آن گذشتهساختمان بدن آنها نیز متفاوت از ساختمان بدن ما است ودر نتیجه نوع پروتئینی کهسلولهای آنها میسازند، کاملا متفاوت از نوع پروتئینهایی است که ما نیاز داریم.
ویرایش: DNA در گونههای دیگر جانداران نیز از A ، T ، C و G درست شده است،اما آنها همان رمزهای ژنتیکی انسان را ندارند. روشن است کهبدن آنها با بدن ما تفاوت دارد، بنابراین دستکم بخشی از پروتئینهایی که میسازندباید با پروتئینهایی که ما میسازیم تفاوت داشته باشد.
(توجه: الفبای ژنتیکی در همهی جاندران یکی و همان چهار نوکلوئوتید A ، T ، C و G است و فقط ترتیب و شمار این چهار حرف است که جانداران گوناگونی را پدیدمیآورد.)
2. Virtually all of your cells have the same identical set of chromosomes inside them, carrying a complete DNA recipe for you. If you could unravel the DNA from all the chromosomes in one human cell, it would measure about 1.75 m long.
ترجمه: به طور کلی مجموعه کروموزومهای موجود در همهسلولهای انسان یکسان و مشخص است که حامل اطلاعات لازم برای رشد سلولها و کلفعالیتهای بدن هستند. اگرشما نوار پیچیدهی زنجیره مولکولهای دی.ان.آ رااز همهی کروموزومهاجدا کنید طول آنها حدودا به 75/1 متر خواهد رسید.
ویرایش: در واقع، همهی سلولهای شما دارای مجموعهی یکسانیاز کروموزومها هستند که همهی دستورهای لازم برای رشد و کارهای بدن را با خوددارند. اگرهمهی DNA کروموزومهای یک سلول انسان را باز کنید، درازی آن نزدیک 75/1 متر خواهد بود.
3. The RNA strand floats out of the nucleus to the outer part of the cell. There it sticks to a ribosome. Each ribosome has lots of protein building block called amino acids floating around it. The ribosome reads the genetic code off the RNA and obeys the instructions by gathering the right amino acids to make a particular protein.
ترجمه: مولکول RNA از هسته سلول خارج میشود و در بخشی ازقسمت خارجی سلول خود را به ریبوزوم متصل میکند. در واقع هر کدام ازریبوزومهااز تعداد فراوانیواحدهای سازنده پروتئین که به ناماسیدهای آمینهمعروفهستندتشکیل شده است. ریبوزوم مولکول RNA را رمزگشایی میکند تا بر اساسدستورعملهای موجود نوع اسیدهای آمینه مربوط به ساخت پروتئین مربوطه را جمعآوریکند.
ویرایش: رشتهی RNA از هستهی سلول بیرون میرود و در بخشبیرونیتر آن(سیتوپلاسم) شناور میشود. در آنجا به یک ریبوزوم متصل میشود. پیرامون هر ریبوزمشمار زیادیواحد سازندهی پروتئین به ناماسیدآمینهشناور است. ریبوزوم رمز ژنتیکی RNA را میخواند(یا رمزگشایی میکند) و برپایهیدستورهای موجود در آن، اسیدآمینههای درست را برمیگزیند تا پروتئین ویژهای درستشود.
4. A single banyan tree can almost turn into a forest because of its unusual way of growing. It’s branches send stilt-like growths to the ground, where they take root and grow into trunks. The new trunks grow new branches, which send out more stilts. And so the banyan spreads and spreads!
ترجمه: درخت انجیر معابد تقریبادرون جنگل پیچیدهاست، چون از راه غیرعادی رشد میکند. شاخههایش شبیه چوبپا به سمت زمین رشدمیکنند، هر جایی ریشه میدوانند و در میان تنهی درختان رشد میکنند. تنهی جدیدشاخههای جدیدی تولید میکند. این شاخهها هم چوبپاهای بیشتری بیرون میفرستند. بنابراین، انجیر معابد رشد میکند و گسترش مییابد.
ویرایش: یک درخت انجیر معابدبه تنهایی میتواند یک جنگلشود، زیرا به مانند درختان دیگر رشد نمیکند. از شاخههای این درخت پایههاییبه مانند عصا به سوی زمین رشد میکنند و هر کجا که به زمین برسند ریشه میزنند و بهصورت تنهی درخت رشد میکنند. تنههای جدید شاخههای جدیدی تولید میکند که ازآنها عصاهای بیشتری بیرون میزند. این روند ادامه پیدا میکند و انجیر معابدهمچنان گسترش مییابد.
3) گاهینمیدانندکه اگر مفهومجملهها را به درستی در نمییابند، باید از دیگری بپرسند و خود به "تالیف" روینیاورند.
1. *** cells are made differently from normal cells. The way they divide when they are first made in the body is called meiosis, and it, s at this point that an amazing gene swap goes on so that if, in the future, the *** cell is used to produce a child, the child’s chromosomes will be very slightly different from its parents.
ترجمه: سلولهای جنسی متفاوت از سایر سلولهای عادی هستند وطی نوعی فرآیند تقسیم سلولی به نام میوز ساخته میشوند. بنابراین، در آینده نوزادیکه از سلول تخم متولد میشودبه دلیل آن که دارای 23 کروموزوم ازمادر و 23 کروموزوم از پدر است، در نتیجه از لحاظ ساختار ژنتیکیتقریبا شبیه والدینش است.
ویرایش: سلولهای جنسی به شیوهای متفاوت از دیگر سلولهاساخته میشوند. فرآیندی که طی آن چنین سلولهایی به وجود میآیند "میوز" نامیدهمیشود. در این فرآیند اندکی جابهجایی ژنی رخ میدهدو بنابراین اگر آنسلول جنسی در آینده برای تولید یک بچه به کار رود، کروموزومهای آن بچه اندکی باکروموزومهای پدر و مادرش تفاوت خواهد داشت.
2 . Freed from gravity, the blood redistributes itself around the body, pushing more up into the head and upper torso-astronauts get a fat face and “bird’s legs”.
ترجمه: جریان خون به دلیل نبودن نیروی جاذبه در فضاگردشمجددخود را در سرتاسر بدن آغاز میکند و به سمت سر و اندامهای فوقانی بدنسرازیر میشود- در این شرایط صورت فضانوردان به دلیل حجم فراوان خون متوّرم وشکل و شمایل پای پرندهرا پیدا میکند.
ویرایش: از آنجا که در فضا گرانش چندانی وجود ندارد، پخشخون در بخشهای گوناگون بدن دگرگون میشود و خون بیشتری به سر و بخشهای بالاییبدن میرسد. در نتیجه صورت فضانوردان باد میکند، اما پاهایشان مانند پای پرندگانلاغر میشود.
3 . When humans return to the Moon, they will stay there. They will build temporary shelters. Maybe out of empty rocket casings. Later, that will build more permanent structures using materials manufactured from minerals they mine. Later, there may be interconnected underground complexes. Some of the domed areas could be used to grow plants for food.
ترجمه: برنامه بازگشت انسان به کره ماه با هدف اقامت کردن درآنجا انجام خواهد شد. ابتدا فضانوردان پس از فرود بر سطح کره ماه با استفاده ازقطعات و جداره موشکهای غیرقابل مصرف و مستعمل اقدام به ساخت پناهگاههای موقتیخواهند کرد. در مرحله بعد آنها به وسیله موادی که از کانیهایی که از سطح کره ماهاستخراج میکنند و میسازند،اقدام به احداث مکانهاو ساختارهای دایمیخواهند نمود. پس از این مراحل احداث، مجتمعهای زیرزمینی که به صورت مجموعهای ازشبکههای متصل به هم خواهند بود، در برنامهی کار قرار خواهد گرفت. همچنینفضانوردان ازبعضی از نواحی مرتفع تپه مانندنیز به منظور کشت سبزیجات ومحصولات خوراکی استفاده خواهند کرد.
ویرایش: هنگامی که انسانها به ماه باز میگردند، در آنجامیمانند. آنها از پوشش خالی موشکها پناهگاههای موقت میسازند. سپس، با موادی کهاز کانیهای به دست آمده از ماه میسازند، پناهگاههای ماندگارتری فراهم میکنند. سپس، ممکن است در آنجا مجتمعهای زیرزمینی به هم مرتبط[یا مرتبط با هم] ساخته شود. همچنین، گیاهانی زیر پوششهای گنبدی کاشته میشوند تا غذای فضانوردان فراهم شود.
4) گاهینمیدانندکه زبان فارسیرا بهخوبی نمیدانند و باید فارسی بیاموزند، هر چند زبان مادریشان باشد.
1. Tidal power is the only form of ocean energy currently producing electricity commercially. There are also plans to build turbines on the seabed in places where are strong tidal currents.
ترجمه: نیروی جزر و مدی یکی از گونههای انرژی اقیانوسی استکه امروزه از آن برای تولید الکتریسیته به صورت تجاری استفاده میشود. همچنین درحال حاضر طراحی و ساخت توربینهایی که امکان نصب آنها در بستر دریاها و درمحلهایی که جریانهای جزر و مد شدیدوجود داشته باشد در دست اقدام است.
ویرایش: نیروی جزر و مد تنها گونه از انرژی اقیانوسی است کههماکنون از آن در مقیاس تجاری برق تولید میشود. طرحهایی نیز وجود دارد که درجاهایی با جریانهای جزر و مدی شدید(نیرومند)، توربینهایی در بستر دریا کار گذاشتهشود.
2. In closed-cycle ocean thermal-energy system, ammonia is heated to its boiling point by warm surface water. The pressure created by gas formed is used to drive a turbine. Then the gas is coiled by cold water from deep in the ocean, turning it back into liquid.
ترجمه: در دستگاه مبدل انرژی گرمایی اقیانوسی، از آب گرملایهی سطحی برای تبخیر مایعی مانند آمونیاک که در دمای پایین میجوشد، استفادهمیکنند. فشار گاز تولید شده در جریان تبخیر، توربین را به گردش در میآورد. درمرحلهی بعد این گاز توسط آب سردی که از عمق آب تلمبه میشود، متراکم شده و مجددابه حالت مایع در میآید و این چرخ بارها تکرار میشود.
ویرایش: در یک روش بهرهبرداری از انرژی گرمایی اقیانوسها،گرمای آب سطحی، آمونیاک را تا نقطهی جوش آن گرم میکند. فشار گاز تولید شده برایچرخش توربین به کار میرود. سپس آن گاز با آب سرد ژرفای اقیانوس سرد میشود و باردیگر به حالت مایع در میآید.
3. Some biomass is from plants grown specifically for energy, known as dedicated energy crops or bioenergy feedstocks. These include fast-growing grasses such as bamboo and fast-growing trees such as willows. In the future, genetically modified crops may produce biomass faster.
ترجمه: بعضی از تودههای زیستی صرفا از گیاهانی که فقط بهمنظور تولید انرژی کاشته میشوند و اصطلاحا محصولات و مواد اولیه انرژی زیستی معروفهستند به دست میآیند. این نوع گیاهان شامل گیاهان سریعالرشد نظیر خیزران ودرختانی نظیر بید که رشد بسیار سریع دارند میشوند. در آینده گیاهانی که روی آنهااصلاح ژنتیکی انجام شده است پرورش داده خواهند شد و با این کار امکان تولیدتودههای زیستی هر چه بیشتر فراهم خواهد شد.
ویرایش: بخشی از تودهی زیستی از گیاهانی به دست میآید کهفقط برای انرژی کاشته میشوند. این گیاهان را گیاهان زراعی ویژهی انرژی یاعلوفههای انرژی زیستی مینامند(این جمله را میتوان ننوشت). گیاهان علفی با رشدسریع مانند خیزران و درختان با رشد سریع مانند بید از این گیاهان هستند. درآینده،گیاهانی که اصلاح ژنتیکی شدهاند میتوانند با سرعت بیشتری تودهی زیستی تولیدکنند.
4. We use energy to heat and light buildings, and also to cool them with fans and air-conditioning units.
ترجمه: تامین گرما و روشنایی یک ساختمان و نیز خنک نگهداشتنآن با استفاده از دستگاههای تهویه مطبوعلازمه مصرف انرژی است.
ویرایش: ما از انرژی برای گرم کردن و روشن کردن ساختمانها وهمچنین خنک کردن آنها با دستگاههای خنککننده، بهره میگیریم. (یا ما برای ... انرژی مصرف میکنیم.)
5. Around 40 percent of the world’s silver production is used in photography.
ترجمه: حدود 40 درصد از تولید نقره جهان در صنعت عکاسیمورد استفاده قرار میگیرد.
ویرایش: نزدیک 40 درصد از تولید نقرهی جهان در عکاسی به کارمیرود.
6. The starry heavens were first observed methodically around 5000 years ago by the learned priests of the early civilizations in the Middle East , Such as Babylon and Egypt .
ترجمه: مطالعهی منظم و اصولی آسمان پر ستاره برای نخستینبار حدود 5000 سال قبلتوسطعلمای نخستین تمدنها، مثل تمدن مصر و بابلکه در خاورمیانه تاسیس شدند، انجام گرفت.
ویرایش: نخستینبار نزدیک 5 هزار سال پیش، کاهنان آموزشدیده ] خبره، آگا ه [ تمدنهای خاورمیانه، مانند تمدن مصر و بابل، به بررسی روشمند آسمانپرستاره پرداختند.
7. Like all stars, the sun pours enormous energy into space, mainly as light and heat.
ترجمه: خورشید مانند همهی ستارگانمقادیر خارقالعادهایاز انرژی را که عمدتاً به صورت انرژی گرمایی است، در فضا منتشر میکند.
ویرایش: خورشید مانند همهی ستارگان مقدار بسیار زیادی انرژیدر فضا پخش میکند که بیشتر به صورت انرژی گرمایی و نور است.
8. Around 1672 Isaac Newton built a different type of telescope that used mirrors to gather and focus light.
ترجمه: حدود سال 1672 میلادی ایساک نیوتناقدام بهساختنوع دیگری از تلسکوپ کرد که در آن به جای عدسی از آیینه استفاده شده بود.
ویرایش: نزدیک سال 1672 میلادی، ایزساک نیوتن نوع دیگری ازتلسکوپها را ساخت که در آن به جای عدسی از آیینه استفاده شده بود.
9. Even when they use the latest giant telescopes, astronomers at observatories cannot get a perfect view of stars and space. This is because they have to peer trough the earth’s atmosphere.
ترجمه: حتی زمانی که ستارهشناسان به وسیلهی پیشرفتهترینتلسکوپهای غولپیکر آسمانها را رصد میکنند،قادر به مشاهدهی دقیق و واضعستارگان و فضا نیستند. این به دلیل آن است که آنهاباید فضا را از میانجوّ زمین نظاره کنند.
ویرایش: حتی زمانی که اخترشناسان پیشرفتهترین تلسکوپهایغولپیکر را در رصدخانهها به کار میگیرند، نمیتوانند نمای روشن و دقیقی ازستارگان و فضا به دست آورند؛ زیرا آنان فضا را از میان جوّ زمین مینگرند.
10 . To cope wite bone and muscle loss, long-term astronauts need to take regular exercise in space.
ترجمه: فضانوردان برای مقابله بهعارضههای استخوانی وماهیچهایدر فضا بهویژه آنهایی که به مدت طولانی در فضا اقامت میکنند، بایدتمرینات بدنی منظمانجام دهند.
ویرایش: فضانوردانی که زمان درازی در فضا میمانند، برایکاستن از روند از دست رفتن استخوان و ماهیچه، به طور منظم ورزش میکنند(یا ازبرنامهی ورزشی منظمی پیروی میکنند).
5) گاهی نمیدانند که برخی چیزها را نباید ترجمه کنند.
1. All cats are meat-eaters, members of the carnivore group.
ترجمه: همهی گربهها گوشتخوارند و در گروه گوشتخواران جایمیگیرند.
ویرایش: همهی گربهها گوشتخوارند.
توضیح: واژهی carnivore از carn به معنای گوشت و vovare بهمعنای خوردن ساخته شده است و برابر علمی واژهی meat-eater است. از آنجا که درزبان فارسی هر دو واژه را به گوشتخوار ترجمه میکنیم، به ترجمهی عبارت پایانی جملهبالا نیازی نیست.
2. Balloons and airships are aircraft that use gas, which is lighter than air, to fly. They consist of a gas-filled bag, or envelope, with a basket or cabin underneath.
ترجمه: بالونها و کشتیهای هوایی، هواپیماهایی هستند کهبرای پرواز از گاز سبکتر از هوا استفاده میکنند. آنها از یک کیسه یا پاکت پر ازهوا به اضافهی سبد یا اتاقکی که در زیر آن بسته شده است، تشکیل میشوند.
ویرایش: بالونها و کشتیهای هوایی، وسیلههایی هستند کهبرای پرواز از گاز سبکتر از هوا استفاده میکنند. آنها از یک کیسهی پر از گاز وسبد یا اتاقکی که در زیر آن بسته میشود، درست میشوند.
توضیح: واژهی aircraft به معنای هر چیز ساخت انسان است که بتواند در آسمان پرواز کند. هواپیما، هلیکوپتر، بالون، کشتی هوایی و گلایدر، همگی aircraft هستند. برخی مترجمها واژهی هوانورد را به عنوان برابر فارسی این واژه به کار بردهاند.
[/undefined]
|